طنز دفاغ مقدس
با خنده وارد شوید

پستانک را در دهان عراقی گذاشت

عملیات والفجر چهار، در گردان میثم به فرماندهی

برادر کساییان، تک تیرانداز بودم. آقای ژولیده

ـ که احتمالاً شهید شده باشد ـ مسؤول دسته بود

و پستانکی به گردنش انداخته بود. همینطور که

به سوی منطقه پیش می رفتیم، گاهی با صدای

شبیه بچه شیرخواره گریه می کرد و یکی از برادران

پستانک را در دهانش می گذاشت و او ساکت می شد.

بعد از عملیات در قله ۱۹۰۴ کله قندی و کانی مانگا چند

نفر از برادران مجروح شدند. زخمیها را روی برانکارد گذاشتیم

و دادیم دست اسرایی که در اختیار داشتیم

تا آنها را پایین بیاورند… یکی از اسرا حاضر به کمک نبود.

دوستی داشتیم که او را با اسلحه تهدید کرد. عراقی

فکر کرد می خواهیم او را بکشیم، زد زیر گریه. ژولیده

پستانکش را از جیبش درآورد و در دهان اسیر گذاشت.

با دیدن این صحنه همه خندیدند حتی خود اسیر.

بعد آمد و زیر برانکارد را گرفت.



نظرات شما عزیزان:

حامد كيواني
ساعت7:33---22 خرداد 1394
وبلاگ تحسين بر انگيزي دارين . اميدوارم هميشه موفق باشي

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دفاع مقدس، ،
برچسب‌ها:
آخرین مطالب